• امروز : یکشنبه - ۱۸ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : 7 - جماد ثاني - 1446
  • برابر با : Sunday - 8 December - 2024
10
جواد موگویی در افغانستان:

امروز در تاکسی خانمی گفت شما همان خبرنگار جاسوس هستید؟

  • کد خبر : 1713
  • ۲۶ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۸
امروز در تاکسی خانمی گفت شما همان خبرنگار جاسوس هستید؟
موگویی گپ و گفت غیر رسمی با مردم افغانستان داشت در آن کلیپ مردم از آمریکا و طالبان شاکی بودند جملات رکیکی بکار بردند اما پس از آنکه موگویی آن را منتشر کرد...

امروز در تاکسی خانمی گفت شما همان خبرنگار جاسوس هستید؟
گفتم بله!
فیلم شما بدجوری در افغانستان معروفم کرده!
مصاحبه‌های چالشی از شما با طالبان را دیده بودم. با خود گفتم یا با آنها هماهنگ است و یا در شرایط جنگی، با بی‌تجربگی کار خطرناکی میکند. تا اینکه آن روز همدیگر را دیدیم. چندبار گفتم ضبط نکن. گفتید نگران نباش.
با دلسوزی گفتم در این شرایط نابسامان اینطور بی‌محابا با تالوان برخورد نکن. گفتم اینها را اسکول نکن؛ اصطلاحا “سرکار نگذار”. با آدم‌های متعادل طرف نیستی، ممکن است جانت به‌خطر بیافتد. این شرط تعقل در کار حرفه‌ایست‌.
دوربین که خاموش شد گفتی نگران نباش، اینها برادرهای ما هستند. خیالم راحت شد که پس هماهنگ هستی و اتفاقی برایت نخواهد افتاد.
فکر می‌کردم در شرایط جنگی از پنجشیر، کشته‌ها و یا مقاومت گپ خواهیم زد. لکن از عدم پرداخت حق انتقال آب به ایران پرسیدی! من نیز در فضای غیررسمی با تو گپ زدم. صریح و با تندی بی‌جا گفتم که مهاجرت اجباری میلیونی برای هیچ‌کشور میزبانی، مطلوب نیست. غرضم این بود که بی‌انصافیست که مسئله فروش آب را پیش بکشی.
اصلا در میانه جنگ پنجشیر چه وقت پیش کشیدن این مسائل است؟! من ساده و خودمانی حرف می‌زدم؛ گاهی تند، گاهی عصبانی و گاهی آرام.
گفتی آمریکا به شما حمله خواهد کرد؟
گفتم گوه می‌خورد!
اگر رسمی بود می‌گفتم “غلط کرده‌.” ما سالهاست در ایران می‌گوییم “آمریکا هیچ‌ غلطی نخواهد کرد.” این شعار ایدئولوژیک معروف در ایران است.
من آن روز کشتار ۸غیرنظامی بی‌گناه هموطن شما را کشف کردم. انتظارم بود شما بروی کنکاش کنی تا شاید جلوی کشتارهای احتمالی را بگیرید، لکن مسئله شد یک واژه!
بگذریم! کاریست که شده.
بتصورم شمای خبرنگار، وظیفه مهمتری در این نابسامانی دارید؛ که آیا طالبان کشتارهای مخفی کرده؟ آیا تجاوزها شده؟ زین پس چه خواهد شد؟ و…
من نیز برای پاسخ به همین سوالات آمده‌ام. چراکه تحولات کشورتان نسبت مستقیم با کشورم دارد. فکر می‌کردم اینها برای شما اولویت بیشتری دارد؛ جان‌ انسان‌ها.
القصه!
این گپ غیررسمی را پخش کردی و خب سیلی از ناسزا روانه‌ام شد! از همان‌ها که مرا به عدم رعایت ادب سرزنش می‌کردند!
اما طوری نیست. من آمدم و علیرغم بی‌اخلاقی شما، بزرگترین کشتار غیرنظامیان (تا الان) را در کشور شما فریادم زدم. تا شاید مانع کشتارهای احتمالی شوم. اگرچه مزدور طالبان خطاب شدم لکن قلبم آرام است که من شجاعانه به جای شما، در کشورتان همه کوششم را کردم برای نجات جان انسان‌ها.
راستی! من این روزها در کابلم، دوست دارم دوباره بنشینیم با هم گپ بزنیم.

لینک کوتاه : https://nofeh.ir/?p=1713

ثبت دیدگاه