• امروز : پنج شنبه - ۴ بهمن - ۱۴۰۳
  • برابر با : 24 - رجب - 1446
  • برابر با : Thursday - 23 January - 2025
9
شعری از سرکار خانم فاطمه خدام

اومنتظر ماست تا به خود بگردیم

  • کد خبر : 3006
  • ۰۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۱:۱۵
اومنتظر ماست تا به خود بگردیم
چشمهایم را میبندم چیزی جز تاریکی محض پیش رویم نیست

‏چشمهایم را میبندم چیزی جز تاریکی محض پیش رویم نیست
خاک باران خورده این روزا حالم را بد می کند، جانم را می کاهد
هوا سنگین،نفس سنگین از سینه خارج میشود
بغض هایم خفته و سر باز نمیکند
اشک لرزان لرزان سقوط می‌کند بر روی گونه هایم
سوزِ سرما می کاهد از جانم ،دگرگونم می کند
این روزها روز هایم خالی از کس و شب هایم بی هم نفس است
من باختم ام بیشتر،《او》 را که نه خودم را
تُف کرده ام زندگی‌ام را بدون کسی که صاحب زندگی ام بوده وهست
تارک الهیاتی که هنوز نرسیده به گلهای نرگس سرِ چهار راه خط عوض میکند
خیابان هنوز هم بوی پرسه‌های 《او》میان مردم می‌دهد
و این روزها تمام کوچه خیابان ها را تنهایی پرسه میزنم که شاید کم شود دردم
…و سردرد هایی که مغز را متلاشی وروح را فرو می‌پاشد
برای تسلای خاطر می نویسم…
خیابان‌ها ،شب ها، روزها ،خانه ،میخانه یادآوری می کند نبودن 《او》 را
بی《 او》من همانم !اما راستش را بخواهید اصلا نیستم …
می‌دانم خواستن هایمان از سر نیازست
آری نیازمندیم به بودنت یا《صاحب الزمان》

لینک کوتاه : https://nofeh.ir/?p=3006

ثبت دیدگاه