مفهوم ”زاویهداشتن“ یا ”زاویهپیداکردن“ از جمله مفاهیمی است که در چهل سال گذشته تدریجا در فرهنگ سیاسی رسمیتر ما تقویم و ترویج شده است. منظورم از «رسمیتر» هم اینست که هر قدر شما به عرصه حکومتیِ سیاست نزدیکتر شوید این مفهوم نقش جدّی و حساستری پیدا میکند و بالعکس هر قدر خود را در عرصه سیاست دورتر از نظام ببینید و بیاندیشید این مفهوم کمتر موضوعیت پیدا میکند.
از خود سوال کنیم: وقتی گفته میشود زید زاویه پیدا کرده، دقیقا منظور چیست؟ منظور اینست که زید نسبت به معیار و میزان ”درستی“(درستبودن) فاصلهای کم یا زیاد پیدا کرده.
بدین ترتیب باید از میزان ”درستی“ سوال کرد. برخلاف عرصه بسیار ساده علوم طبیعی که در آن میزان و شاخصهایی را ما انسانها میتوانیم بطور جهانشمولی مورد اجماعی البته تجدیدنظرپذیر و جرحونقدپذیر قرار دهیم در عرصه فوقالعاده پیچیده و متلاطم و بیقرار سیاست، نه فیلسوفان سیاست و نه عالمان سیاستشناس و نه فعالان عرصه سیاست هیچگاه نتوانستهاند و، به اعتقاد بنده، هیچگاه نخواهند توانست میزان ”درستیِ“ جهانشمولی را مورد اجماعی حتی موقت قرار دهند.
با این وصف، تکلیف میزان ”درستی“ که زید نسبت به آن زاویه یافته چه میشود؟ چنانچه بخواهیم تلقّیات، تصمیمات، و سیاستهایی را بدون کمترین مباحثه و مناقشه و تضاربی در عرصه سیاست، ”درست“ بدانیم و بخوانیم، و نتیجتا آنها را با اقتدار تمام بر مسند مشروعیت و حاکمیت بنشانیم یک راه حلّ ظاهرا آبرومندانه اینست که فرد یا گروهی را میزان ”درستی“ قرار داده تمام تلقّیات، تصمیمات، و سیاستهای ماخوذ آن فرد یا گروه را ”درست“ بدانیم. واضح است که زان پس هر فرد و گروه و جماعتی کمترین فاصله یا اختلافی با آن تلقّیات و تصمیمات داشته باشد بطور خودکار و سرراست متهم و محکوم به ”زاویهداری“ یا ”انحراف“ و نظایر آن شده بسهولت از عرصه سیاست رسمی طرد خواهد شد.
امیدوارم نیازی به تحلیل و تفصیل نباشد که این اقدام ظاهرا بسیار ساده و ابتداییِ پیشفرضکردن میزان ”درستی“، راهبردی است فوقالعاده تعیینکننده و سرنوشتساز برای تقویم ساختار سیاست و سیاستگذاری و حکمرانی! ساختاری که بنیانا تحمّلی برای مناقشه و تضارب آراء، تحزّب، رسانههای آزاد و مستقل، و نهادهای نظارتی متقابلا ناظر یکدیگر ندارد. ساختاری که در آن هیچیک از نهادهای تصمیمسازی و سیاستگذاری، رسانهای، و افکار عمومی علیالمبنا نه هیچیک بالاصاله موضوعیتی دارند و نه طریقیتی برای کشف راه و رسم درست سیاستورزی و سیاستگذاری. و روشن است چرا. زیرا تمام آن نهادها و ابزارها برای حصول تصمیمات و سیاستهای درست است که اینک به برکت آن اقدام معجزهآسا بیکباره تحصیل حاصل شده است.
اگر تا اینجا بحث بدرستی بیان و بدرستی فهم شده باشد نکته بعدی مستقیما نتیجه میشود: در چنین ساختاری، تمام آن نهادها و ابزارها بواقع چیزی جز زینتالمجالس برای رنگکردن خلایق و یا برای لهو و لعب سیاسی مردم نخواهد بود.
“ذرهم یأکلوا و یلههم الامل فسوف یعلمون”(مبارکه حجر: ۳؛ بگذارشان بخورند و آرزوهاشان آنها را سرگرم کند، پس بزودی خواهند دانست)