• امروز : پنج شنبه - ۱۸ بهمن - ۱۴۰۳
  • برابر با : 8 - شعبان - 1446
  • برابر با : Thursday - 6 February - 2025
16
سید مهدی موسوی:

انتخاب اصلح

  • کد خبر : 1328
  • ۰۶ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۵
انتخاب اصلح

چگونه میتوان به کاندید اصلح رسید؟ معیار و میزان انتخاب اصلح چیست؟

«انتخاب أصلح»
همه ما برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده دغدغه داریم. همه دلسوز کشور و انقلابیم و نگرانیم که اوضاع چگونه رقم خواهد خورد؟ آیا اوضاع مردم و کشور بهبود خواهد یافت؟ آیا فرد اصلح، زمام امور را در دست خواهد گرفت؟ با زبان ساده و البته الکنم قصد دارم در چند صفحه مطالبی را در خصوص نحوه انتخاب فرد اصلح و چگونگی حل مشکلات کشور که بخشی از مطالعه اندکم در این حوزه است را بیان کنم. قصدم صرفاً در حد مطرح نمودن موضوع و اشاره‌ای کوتاه بدان است.
الان ذهن همه ما درگیر مشکلات کشور است. فضای مجازی را که باز می‌کنیم فسادها، سوء‌استفاده‌ها و مسائل مختلف را شاهدیم. اکثریت مردم و نیروهای دلسوز انقلاب هم به‌دنبال اصلاح امور و حرکت عمومی و پرشتاب انقلاب در مسیر خودش هستند. بحثی که دارم در رابطه با سطح نگاه و نحوه ورود به مسئله و شیوه‌ی حل کردن آنست. نباید مشکل را سطحی بنگریم. اگر به‌دنبال اصلاحات پایدار و انقلابی هستیم باید عمق مسائل را ببینیم و ریشه‌یابی کنیم و سپس درمان کنیم.
این‌که تصور کنیم فلانی وزیر، وکیل، رئیس‌جمهور یا رئیس فلان قوه شد اوضاع بهبود پیدا می‌کند، تصور دقیق و جامعی نیست. وقتی ریشه مشکلات را به‌درستی نشناسیم و صرفاً به‌ دنبال تغییر مهره‌ها و افراد باشیم، مشکلات حل نخواهد شد. اگر هم فرد مطلوبی در راس امور قرار گیرد، صرفاً در حد یک مُسَکِّن می‌تواند عمل کند و نه بیشتر. واقعیت این است که پس‌ از ۴۲ سال هنوز این حس در مردم به وجود نیامده‌ است که ما در حال حرکت در مسیر درست و با سرعت مناسب هستیم.
این وضع نابسامانی که امروز بدان دچاریم حاکی از آنست که شاید اصلِ وجودیِ انقلاب آن‌طور که باید و شاید تبیین نشده و مسیری که باید طی کنیم به‌ درستی نظریه‌پردازی و تئوریزه نشده‌است. ۴۲ سال گذشته و ما هنوز نظریه اقتصادی نداریم. اقتصادمان چیست؟ سرمایه‌داری یا سوسیالیستی است؟ در واقع هیچ کدام نیست.اما مضرّات هر دو را دارد. تعریفمان از فرهنگ اسلامی چیست؟ هیچ‌چیز به‌درستی تبیین نشده چون انقلاب به‌درستی تبیین نشده‌است.
هنوز مدتی از انقلاب نگذشته بود که دشمن هوشمندانه بزرگانی چون مطهری، بهشتی، مفتح، طالقانی، باهنر، مدنی، دستغیب و بسیاری از متفکران مسلمان و ایدئولوگ‌های نظام را حذف کرد. یعنی کسانی که می‌توانستند حقیقت انقلاب را هر روز متناسب با زمان و شرایط، تعریف کنند و راه صحیح اداره جامعه را نشان دهند.
درحقیقت عناصر اصلی و فکری انقلاب را از ما گرفتد و احتمالٱ خیلی‌ها گمان کردند، به‌ محض این‌که حکومت را گرفتیم دیگر نیاز به کار فکری و نظریهٔ جدید جهت اداره امور جامعه نداریم.همین‌طور می‌رویم جلو و کار درست می‌شود.

این نظام سرمایه‌داری که هم‌اکنون بر دنیا حاکم است، تکلیف خودش را مشخص کرده و یک سری مفاهیم را تعریف کرده و بر اساس آن مفاهیم، اقتصاد، نظام اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود را تعریف کرده و مطابق آن جامعه‌اش را اداره می‌کند (هرچند به‌صورت بنیادی ناقص است و نمی‌تواند بشریت را به سعادت برساند). بنابراین، ما نیاز است یک دوره مبانی و آرمان‌های انقلاب را بازتعریف کنیم و إلّا امکان اصلاحات اساسی وجود ندارد.
یادمان باشد هر نوع اصلاحی باید ابتدا از باورها و ذهنیت‌ها آغاز شود سپس به مطالبه عمومی و خواست مردم تبدیل شود. اگر مبانی و باورها اصلاح نشود، با یک موج اجتماعی و بر روی کار آمدن برخی افراد، اوضاع اصلاح نخواهد شد.هر اتفاق مثبتی در جامعه نیازمند باور و همراهی عموم مردم است. اصولاً تحقق ارزش‌های الهی نظیر برپایی عدالتِ اجتماعی،مستلزمِ مشارکت عمومی است.درست مثل ایمان که تا وقتی کسی نخواهد، نمی‌شود آن را به او تحمیل و سنجاق کرد.
مهم‌ترین مفهومی که باید درباره آن به تفاهم برسیم، «انسان» است. اگر انسان را از این عالم حذف کنیم دیگر چه باقی می‌ماند؟! تنها موجودی که خدا با خلق او به خودش تبریک گفت انسان است. ما در مورد هر موضوع اجتماعی که صحبت می‌کنیم، سمتِ فِلش برمی‌گردد به انسان. اقتصاد، فرهنگ و سیاست را برای چه کسی می‌خواهیم؟ اگر انسان را تعریف نکنیم چگونه می‌توانیم اقتصادی که باید در خدمت این انسان باشد را تعریف کنیم؟
جهان سرمایه‌داری تعریف مشخصی از انسان کرد و اقتصاد و فرهنگ و همه چیزش را بر پایهٔ آن چید.تعریف دینی و اسلامی ما از انسان چیست؟ اسلام به ما آموخته که مأموریت انسان در این عالم، رشد و کمال است. انسان آمده که خدائی شود. آمده که تجلی اسماء الهی شود. خدا در آیات و تجلیاتش دیده می‌شود. تنها ظرفی که می‌تواند در حداکثر ممکن خدا را معرفی کند، انسان است و اگر انسان رشد نکند در واقع خدا معرفی و شناخته نمی‌شود.
خداوند متعال لوازم مورد نیاز برای رسیدن به رشد را در اختیار انسان قرار داده‌ است که شاید بتوان به‌طور کلی آن لوازم را به ۲ بخش تقسیم نمود. سعی دارم هر یک را به‌اختصار توضیح دهم:
۱-قدرت اندیشه و اختیار
۲-ثروت طبیعی
خدا به انسان قدرت اندیشه و تعقل عطا کرد و او را ذاتاً مختار و صاحب‌ امتیازِ آزادی آفرید. اندیشه باید آزاد باشد. هر نوع محدودیت برای اندیشه، محدود کردن انسان است. تعقل و اندیشه‌ورزی از لوازم آزادی است.
آزادی که پیامبران برای انسان به ارمغان آوردند در برابر آزادی غرب که فریبی بیش نیست، قابل‌ مقایسه نیست. خدا به پیامبرش فرمود:« فذکر انما انت مذکر…. تذکر بده و یادآوری کن ولی خیال نکن به بندگان من سیطره داری. پیامبران آمده‌اند که غل و زنجیرها را از پای انسان باز کنند و او را آزاد کنند. هر نوع هوای نفس، خودخواهی، تکبر، قدرت‌طلبی، تعصب و تحمیل‌های اجتماعی، فطرت الهی و آزادی انسان را به بند می‌کشد. خدا به انسان اعتماد کرد و آزادی داد و خلقش کرد. گفت برو من را پیدا کن و خدایی شو. پس اول باید قدر و منزلت انسان را بشناسیم.

مطلب دوم این‌که تمام این ثروت طبیعی را خلق کرد و در اختیار انسان قرار داد تا انسان با بهره‌وری از این ابزار رشد کند و خدایی شود. تک‌تک انسان‌ها در این ثروت شریک‌اند و اگر عادلانه تقسیم شود، فقیری وجود نخواهد داشت. این فاصله طبقاتی در دنیا محصول همین تسلط انحصاری بر ثروت است که عیناً در کشور ما نیز مصداق پیدا می‌کند. الان نزدیک به ۷۰ سال است که نفت در کشور ما ملی شده‌ است؛ درحالی‌که صحیح‌تر آنست که بگوییم دولتی شده‌است.

یکی از اسماء الهی، مالک است.انسان باید مظهر اسماء الهی باشد. انسان باید مالک ثروت خدادادی‌اش باشد تا بتواند به‌وسیله‌ی آن خود را رشد دهد و به کمال برسد. عمومِ مردم بهره اندکی از منابع طبیعی دارند. ثروت خدادادی در انحصار دولت است و مردم از آن بی‌بهره‌اند. کشور ۱۸۷ میلیون مترمکعب زمین دارد و فقط ۱ میلیون مترمکعب از آن برای سکونت در اختیار مردم است. احتکار از این بالاتر داریم؟! موضوع پیامبران، مردم بوده‌ است. انسان باید احساس کرامت و رفاه و عزت کند تا رشد کند. باید اختیار داشته باشد و منابعش را خود بتواند مدیریت کند تا رشد کند.

اگر مردم قوی باشند کسی می‌تواند به آن‌ها دیکتاتوری کند؟ کسی می‌تواند زور بگوید و تحریم کند؟ چرا الان دشمن فشار وارد می‌کند و صدمه می‌زند؟ چون مردم ضعیف‌اند. اگر مردم روی پای خود بایستند فشار و تحریم معنایی ندارد. وقتی ثروت دست دولت است، دشمن می‌تواند دولت را تحریم کند، چون صرفاً با دولت و چند سازمان و ارگان خاص مواجه است. تا وقتی همه‌چیز دولتی است، امکان ندارد که بشود عدالت را در این کشور برپا کرد.
اگر می‌خواهیم مشکلات در این کشور به‌طور اساسی حل شود باید مردم را بگذاریم پایه. ثروت طبیعی در اختیارش قرار گیرد بعد نظام اداری و اجتماعی و سیاسی ما درمی‌آید. اقتصاد ما تازه تعریف می‌شود. اقتصاد مردمی و مردم پایه. اقتصاد اسلامی، اقتصاد مردمی است نه اقتصاد سرمایه‌داران. نه اقتصاد حکومتی و دولتی. و نه اقتصاد رانتی. باید تک‌ تکِ مردم، این سرزمین را برای خودشان بدانند. در ثروتش عادلانه شریک باشند. پایش بایستند و از آن دفاع کنند و رشد و تعالی اش ببخشند.
ما خواهان رئیس‌جمهوری هستیم که دغدغه‌اش نه در شعار بلکه در عمل، بازگرداندن امور به مردم و هدفش رشد و تعالی ملت باشد و این امر جز با اصلاحات اساسی حاصل نخواهد شد. مسئولین باید بدانند که با قوی شدن مردم و برپایی عدالت، نظام اسلامی قوی خواهد شد.همان‌طور که عرض کردم اصلِ اصلاح از باورها آغاز خواهد شد. اگر بخواهیم ارزش‌های الهی، عدالت، عزت، رفاه، امنیت و. . . حاکم بشود، این مستلزمِ وحدتِ نظرِ عموم است. وقتی مطالبه عمومی فراگیر شود بلاشک با سرعت، اصلاح صورت خواهد گرفت. والا با تغییر یک فرد و یک مقام ارشد دولتی تغییر محسوسی حاصل نخواهد شد.
والسلام…. سید مهدی موسوی

لینک کوتاه : https://nofeh.ir/?p=1328

ثبت دیدگاه