• امروز : یکشنبه - ۳۰ دی - ۱۴۰۳
  • برابر با : 20 - رجب - 1446
  • برابر با : Sunday - 19 January - 2025
13
حجت الاسلام لواسانی نوشت:

عدالت اجتماعی و بزرگ پنداشتی قدرت/بخش پنجم

  • کد خبر : 1934
  • ۱۲ مهر ۱۴۰۰ - ۱۶:۰۱
عدالت اجتماعی و بزرگ پنداشتی قدرت/بخش پنجم
آنان دچار «ولنگاری» مدیریتی یا نظام «حاکم ـ رعیتی» هستند و خود را شایستۀ فرمانداری می‌دانند و مردم و جامعۀ هدف آنان نیز موظف به فرمانبری هستند و جز این را برنمی‌تابند. از نگاه آنان همکاران و معاونشان، چون پیشکارانی هستند که دستورات و تصمیمات آنان را به رعیت ابلاغ می‌کند. آنان بدون اینکه خود بدانند دچار فخرفروشی و عُجب مدیریتی و بزرگ‌پنداشتگی قدرت شده‌اند!

مدتی این مثنوی تأخیر شد. ویروس وحشی کرونا وقتی به جانم افتاد، کاملاً از پای درآورد مرا! و الحمدلله با دعای مومنان و تلاش سازندۀ کادر درمان رو به بهبودی هستم و مجدد شروع می‌کنم به نوشتن، بعون الله و فضله.
***
در منطق سیاسی امیرالمومنین سلام الله علیه حکومت و حکم‌رانی امانت مردم است که مردم به حاکمان سپرده‌اند و طبعاً آنان باید اهلیت این امانت‌دای را داشته باشند تا بتوانند امانت مردم را ادا کنند، نه چون «گرگی تیزرو» باشند که بر «بُزی پاشکسته و زخمی» حمله کند. حاکمان باید کمی آهسته بروند و به حسرت پسِ از مرگ خود بیاندیشند که آرزوی بازگشت به دنیا را دارند، اما فرصت‌ها از دست رفته است. [نامۀ چهل‌ویکم نهج البلاغۀ] بنابراین باید با مردم با انصاف و عدالت رفتار کنند و در امانت خیانت نکنند.
اما خیانت در امانت تنها به معنای آن نیست که در بیت‌المال مسلمانان دست‌درازی کنند، یا اختلاس نمایند و رشوه بگیرند و برای خود و نزدیکان خود کارسازی کنند. این یک نوع خیانت در امانت است.
نوع دیگر آن است که خود را حاکم مال و جان و آبروی مردم بدانند و هرچه بخواهند انجام دهند و نگران عواقب کارهای خود نباشند یا مردم را در فرایند تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های خود به هیچ انگارند و دچار ولنگاری مدیریتی شوند که یقیناً فسادزاست، حتی کسی که مرتکب آن شده است، نسبت به آن ناآگاه باشد و خود را مصلح بداند.
این نکتۀ مهمی است که ما تصور می‌کنیم که تنها مدیرانی که از مسئولیت خود سوءاستفاده می‌کنند، شایستۀ مقام مدیریتی در نظام اسلامی نیستند، بله یقیناً آنان شایستۀ چنین مقامی نیستند و به ‌تعبیر امیرالمومنین سلام الله علیه ارزش بند کفش آنان از خودشان بیشتر است.
اما این یک‌روی سکه است. روی دیگر، مدیران ظاهرالصلاحی هستند که مد «و الضالین» را با شش حرکت می‌کشند، اما توجه‌ای ندارند که نسبتی با امانت‌داری مردم ندارند!
آنان دچار «ولنگاری» مدیریتی یا نظام «حاکم ـ رعیتی» هستند و خود را شایستۀ فرمانداری می‌دانند و مردم و جامعۀ هدف آنان نیز موظف به فرمانبری هستند و جز این را برنمی‌تابند. از نگاه آنان همکاران و معاونشان، چون پیشکارانی هستند که دستورات و تصمیمات آنان را به رعیت ابلاغ می‌کند. آنان بدون اینکه خود بدانند دچار فخرفروشی و عُجب مدیریتی و بزرگ‌پنداشتگی قدرت شده‌اند!
به این دلیل با عدالت و انصاف با مردم برخورد نمی‌کنند و عدالت اجتماعی در نظر آنان جز سخنی زیبا نیست

لینک کوتاه : https://nofeh.ir/?p=1934

ثبت دیدگاه