امروز هشتیمن سالگرد حادثه آتشسوزی یک کلاس درس در شینآباد است. دختربچههای سوختهی آن سال، حالا هجده سالهاند و دچار مسائل مختلف. یکی از بچهها تا به حال حدود ۱۸ بار اقدام به خودکشی کرده، درمانشان با شیوع کرونا متوقف شده و سهمیهای برای کنکور ندارند.
توقف درمان دختران شینآباد از یک سال پیش، زخم بعضیشان عفونت کرده است. آنها به دلیل بیهوشیهای زیاد تمرکز لازم را برای درس خواندن و شرکت در کنکور ندارند و از دولت میخواهند سهمیهای ویژه در کنکور ۱۴۰۰ برایشان در نظر گرفته شود.
دختران شینآباد، سالهاست هیچ روانشناسی را ندیده و افسردگی، ضعف حافظه، نداشتن تمرکز و گشادی دریچه قلب از عوارضی است که گربانگیرشان شده است. سیما میگوید حس میکند مردم و مسئولان فراموششان کردهاند در حالی که آنها هنوز دختران زخمی ایرانند.
(اسرین) نام کتابش را گذاشته: «از خاکستر خود برمیخیزیم». دختربچه مغمومی که هشت سال پیش، نیمهِ پاییز، همراه ۲۷ دانشآموز دیگر در کلاس درس مدرسه انقلاب اسلامی شینآباد سوخت، حالا کتابی شصت صفحهای نوشته و از دوستانش خواسته از خاکستر آن آتش بلند شوند که «هنوز میشود زندگی کرد.»
اسرین با ۷۸ درصد سوختگی، در روزهای درد و بیمارستان، تیغ و عمل جراحی، وحشت و پوست کشآمده، آنقدر پزشک دیده که حالا فقط یه رویا در سر دارد: دانشجو بودن. دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی بودن. پزشک شدن، نویسنده شدن و رفتن؛ به شهری و دیاری دیگر. مثل سیما و آرزو و مهناز و مبینه که دوست دارند حسابدار خوبی شوند و مثل آمنه که آرزوی پرستار شدن دارد. دانشآموزان مدرسه انقلاب اسلامی، معلم شدن را دوست ندارند و فکر میکنند آخر کدام بچه مدرسهای دوست دارد صورت معلمش سوخته باشد و چطور هر روز جلوی خودش را بگیرد که از دیدن معلمش وحشت نکنند؟ این منطق ِخودساخته بچههای سوخته است.
تابستان امسال بود که محسن حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش گفت با هماهنگی سازمان امور اداری و استخدامی، تعدادی از دانشآموزان حادثه شینآباد در آموزش و پرورش استخدام میشوند و قرار است سازمان برنامه و بودجه برای تامین منابع آن نظر دهدهرچند مسئولان سازمان برنامه و بودجه هنوز در این باره خبری ندادهاند، دختران شین آباد علاوه بر درد سنگین سوختگی و عوارض دائمی اش آینده مبهمی را پیش روی خود می بینند، این هم دردی است که خود نقشی در بوجود آمدنش نداشته اند.