• امروز : دوشنبه - ۲۶ خرداد - ۱۴۰۴
  • برابر با : 20 - ذو الحجة - 1446
  • برابر با : Monday - 16 June - 2025
3

لزوم توجه به سلامت روان پسران

  • کد خبر : 13009
  • ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۲
لزوم توجه به سلامت روان پسران
در خانواده‌های کاملاً نرمال به سلامت روان پسران توجه چندانی نمی‌شود و کلیشه‌های جنسیتی مانند "تو مردی باید قوی باشی"، "مرد که گریه نمی‌کنه" و "تو باید یه خانواده رو بچرخونی پس بیخودی شلوغش نکن" به پسران اجازه شناخت  درک و ابراز درست احساسات را نمی‌دهد.

لزوم توجه به سلامت روان پسران

(به مناسبت ۱۶ مه روز جهانی پسر)

نویسنده: هانیه شیرازی(جامعه شناس )

جهان با سرعت سرسام آوری از میان مدرنیته عبور می‌کند و تعاریف جدیدی از مدنیت روز به روز به انسان‌ها ارائه می‌شود. در این میان آنچه بیش از هر چیزی مد نظر ما ایرانیان قرار گرفته است، توجه به حقوق انسان‌هاست. در دو دهه اخیر درخواست حقوق برابر زنان و مردان بیش از قبل در سطوح مختلف اجتماعی و فرهنگی مطرح شده است. این در حالی ست که فعالان فمنیست و حقوق بشر مجال مناسبی برای ارائه تعریف درستی از این درخواست در جامعه نمی‌یابند و ما هنوز با اولیه‌ترین پیش نیازهای این مقوله حساس آشنایی درستی نداریم. بسیار دیده و شنیده می‌شود که برابری حقوق در حد سربازی زنان یا کار کردن زنان در معدن یا مشاغل سخت تقلیل داده می‌شود و یا پای مشارکت برابر زنان در پرداخت هزینه‌های خانواده و حذف مهریه و موارد اقتصادی به میان کشیده می‌شود، تا جایی که عده‌ای از تحصیل کردگان هم در فضاهای حقیقی و مجازی زنان و مردان را از این درخواست‌ها بر حذر می‌دانند و به اشتباه عنوان می‌کنند که برقراری حقوق برابر به نفع مردان و به ضرر زنان خواهد بود. حال آنکه نابرابری حقوق فشارهای زیاد جسمی و روحی را هم به زنان و هم به مردان تحمیل می‌کند. با توجه به مناسبت روز جهانی پسر (شانزدهم مه) و توصیه این روز برای توجه بیشتر به سلامت روان پسران که مردان آینده هر سرزمینی هستند خوب است که به آسیب‌هایی توجه کنیم که نابرابری‌های جنسیتی حقوق بشر می‌تواند برای پسران و مردان ایجاد کند. گرچه این آسیب‌ها می‌توانند بسیار بیشتر از چیزی باشند که در این نوشتار بیان می‌شود، اما سعی شده نکات کلیدی در این نوشتار جمع آوری شود.

 

✅️کلیشه های جنسیتی تحمیلی به پسران، زمینه ساز رنجهای روانی در بزرگسالی

 

باور به نابرابری جنسیتی به خودی خود یکی از عوامل سازنده کلیشه‌های جنسیتی تحمیلی به پسران و مردان است. البته که این باور می‌تواند ریشه‌های فرهنگی هم داشته باشد، اما تجربیات تاریخی نشان داده است که اگر مفهوم یا باوری کارکرد اجتماعی خود را از دست بدهد کم کم در فرهنگ هم کمرنگ شده و به دست فراموشی سپرده می‌شود. اما کلیشه‌های تحمیلی جنسیتی عموماً باورهایی هستند که مستقیماً روان و بخش‌های هویتی افراد را نشانه می‌گیرند و پذیرش یا عدم پذیرش آنها در ناخودآگاه افراد حکم خوب بودن یا بد بودن آنها را صادر می‌کند. کلیشه‌های جنسیتی مردانه که در فرهنگ ما ایرانیان ترویج و پذیرفته می‌شوند عموماً پسران و مردان را انسان‌هایی قوی، شکست ناپذیر و حمایتگرِ همه جانبه نشان می‌دهند. همچنین تفکرات افراطی ایثارگرانه و متعصبانه را در آنها نهادینه می‌کنند. در نگاه اول به نظر می‌رسد این برتری دادن به جنس مذکر می‌تواند او را صاحب قدرت کند و در مقام راس خانواده قرار دهد اما در پس این برتری بخشید در واقع تحمیل وظایف شاق و درخواست پذیرش تمام و کمال مسئولیت‌های خانواده وجود دارد. نکته مهم اینجاست که مسئولیت پذیری در قبال خانواده یک ارزش انسانی دیده نمی‌شود بلکه یک ارزش جنسیتی قلمداد شده و به برتری جنسیتی مرد نسبت به زن منتسب می‌شود و از همه بدتر اینکه در کنار فرهنگ و شرع، قانون هم از آن حمایت می‌کند. از این رو هرجا که مردی به هر دلیلی در انجام این وظایف دچار ضعف شود انگ “مرد بد مرد”، “مرد بی‌مسئولیت”، “مرد بی‌غیرت” و “مرد ناکافی” باعث شرم و سرخوردگی او می‌شود. برای به وجود نیامدن این وضعیت یک فشار و استرس دائمی گریبانگیر پسران نوجوان و جوان است. وظیفه تحمیلی محافظت و حمایت از ناموس حتی در کودکی هم به عهده پسر بچه خانواده قرار داده می‌شود و بعضاً کودک با القای حس شرم مورد سرزنش قرار می‌گیرد. اگر در این وظیفه به هر دلیلی خللی ایجاد شود، مثلاً به خاطر رفتاری که به ظاهر خطایی از مادر یا خواهر است، فرزند پسر مورد سرزنش قرار می‌گیرد در همین راستا می‌توان به پذیرش اجباری توقف تحصیل و مشغول شدن به کار توسط پسران نوجوان در خانواده‌های تک والدی اشاره کرد. این پسران که با مشقت زیاد کار می‌کنند به خاطر این کار مورد تشویق قرار می‌گیرند و اگر چرخ اقتصادی خانواده به درستی نچرخد خود را مقصر می‌دانند و عتاب می‌کنند. این وضعیت فشار روانی زیادی را روی پسران وارد می‌کند که می‌تواند سرمنشا بسیاری از مشکلات و اختلالات روانی در بزرگسالی باشد.

حتی در خانواده‌های کاملاً نرمال به سلامت روان پسران توجه چندانی نمی‌شود و کلیشه‌های جنسیتی مانند “تو مردی باید قوی باشی”، “مرد که گریه نمی‌کنه” و “تو باید یه خانواده رو بچرخونی پس بیخودی شلوغش نکن” به پسران اجازه شناخت  درک و ابراز درست احساسات را نمی‌دهد.

 

✅️ کلیشه های جنسی زمینه ساز رویکردهای جنسی زده (Body sexualization)

 

رویکردهای نابرابر جنسیتی و کلیشه‌های مردانه جنسی با هم مثل یک چرخه عمل می‌کنند که یکی آن دیگری را تقویت می‌کند. یکی از مهمترین کلیشه‌های جنسی مردانه که در فرهنگ ما ایرانیان بسیار مورد توجه است توجه به توان جنسی مردانه به عنوان یک فاکتور اساسی برای نشان دادن قدرتمندی و آبرومندی مردان است. این کلیشه در داستان‌ها، اساطیر و حتی روایات عامیانه به وفور دیده می‌شود. چند همسری، داشتن همزمان همسر و معشوقه، داشتن فرزندان زیاد، توانایی فیزیکی برای برقراری روابط جنسی، رفتارهای خشن، پرپشتی موهای صورت و بدن مردان، صدای بم و هیکل درشت در گذشته، و همچنین داشتن توانایی و تجربه های جنسی متعدد در زمان حال برای مردان از نشانه‌های کلیشه‌های مردانه جنسی به حساب می‌آیند. با این حال تناقضاتی در ابراز این نشانه‌ها وجود دارد. مردان از یک سو به داشتن عفت و حیا ترغیب می‌شوند که به معنای نفی کردن نشانه‌های رفتارهای جنسی در آنهاست، و از سوی دیگر بروز این نشانه‌ها از نمادهای قدرتمندی با تجربگی و بلوغ در مردان به شمار می‌رود. همه این‌ها در حالی است که بلوغ جنسی پسران در دوران نوجوانی با مشکلاتی مواجه است به عنوان مثال در مقایسه با دختران، پسران کمتر درباره چالش‌های بلوغ و نیازهای جنسی خود با خانواده و یامشاوران صحبت می‌کنند. پسران کمتر مسائل مربوط به چالش‌های جنسی خود را از طرق صحیح آموزش می‌بینند. همچنین پسران کمتر مجال ابراز احساسات در مواجهه با چالش‌های جنسی و بلوغ را به طرز صحیح و منطقی پیدا می‌کنند. چالش‌های بلوغ و چالش‌های جنسی برای پسران در سن نوجوانی تبدیل به ابزارهایی برای شوخی‌های جنسی و یا تعرض‌ و تجاوز ناخواسته یا خواسته می‌شود و همه این‌ها به خاطر کلیشه‌های جنسی متناقض عدم آگاهی یا وجود نداشتن امکانات مناسب آگاهی بخشی و کم توجهی جامعه به نیاز پسران برای یک زندگی آگاهانه است.

این‌ها می‌توانند زمینه‌ساز بروز انحرافات جنسی در بزرگسالی شوند و قطعاً دود این معضلات به چشم همه اعضای جامعه خواهد رفت.

 

در پایان

علی رغم اینکه کوچک‌ترین و نزدیک‌ترین واحدهای آموزشی هر جامعه به افراد خانواده‌ها هستند اما مصرانه معتقدم حاکمیت نقش بسیار مهمی در این مسئله یعنی توجه به سلامت روان افراد بازی می‌کند. ما در مرحله گذار از سنت به مدرنیته هستیم و نسل‌های جدید نیازمند زندگی آگاهانه‌تر از نسل‌های دهه ۵۰ و ۶۰ به قبل هستند

این آگاهی امری نیست که توقع داشته باشیم بتواند توسط خود افراد ایجاد شود چرا که نیازمند امکانات وسیع آموزشی هستیم و حاکمیت مرجعی است که می‌تواند قدرت خود را در توسعه امکانات آموزشی به کار ببرد پس اگر اخلالی در این مسیر وجود دارد انگشت اتهام به سمت حاکمیت(مسئولان دست اندر کار) است. ما نیازمند بازتعریف بدن و کلیشه‌های وابسته به بدن با توجه به نیازهای زندگی امروزمان هستیم. شناخت جهان، وضعیت و موقعیت انسان ایرانی نسبت به جهان و مدرنیته، و اصول اخلاقی مورد نیاز با توجه به زندگی مدرن، آن چیزهایی هستند که باید نسبت به آنها اهتمام شود.

لینک کوتاه : https://nofeh.ir/?p=13009

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه