به گزارش خبرنگار ما زهرا محسنی فرد نوشت
راستش را بخواهید جنگ که شد یک وجب خاک بوشهر و سیستان و خوزستان و کهگلویه با یک وجب خاک تهران فرقی نمیکرد برای همه اش جنگیدند ولی بعدش که قرار شد ایران پس از جنگ ساخته شود قصه عوض شد!
یادم هست تابستان ها تا همین چند سال پیش در گرمای بالای ۵۵ درجه و رطوبت سنگین که تصورش را هم فقط یک جنوبی گرما کشیده می تواند بکند هر روز، هروز دو ساعت برق نداشتیم. مدرسه خوب و کتابخانه و خدمات آموزشی، مراکز فرهنگی و تفریحی نه ها برق! همین یکی دو سال پیش دلمان پیش خاله بود که با بچه کوچک پوشکی چطور ۵ روز متوالی آب ندارند.
بیمارستان و خدمات درمانی و رفاهی و این ها نه ها آب!
گاز که از عهد بوق از خود جنوب تامین میشد را تا همین چند سال پیش که اصلا نداشتیم الان هم که هنوز خیلی ها نمیتوانند هزینه انشعاب گاز را بدهند و ندارند یعنی می دانید انشعاب گاز برای یک طبقه خاصی است. نه رفتن به کنسرت و تئاتر موزه ها گاز!
تازه ما در مقایسه با روستاها ی سیستان و بلوچستان، خوزستان که کویت بودیم، حالا بپرسیم یک دهم این مشکلات اگر در تهران پیش بیاید..
این ها را بگذارید پای این دوگانه تهوع آور “تهرانی- شهرستانی” که در تهران غالب است.
اصلا شهرستانی بودن خودش یک جور “برچسب” است در جهت تحقیر. مثلا در خیابان کسی می پیچد و راننده سرش را از ماشین بیرون می آورد که هوووووی شهرستانی!.یا شوخی شهرستانی میکنی؟ اوووه تهرونی کجا شهرستانی ها اومدن قبضه کردن. نه که در شهرستان دانشگاه و کار و درآمد و رفاه و خدمات ریخته شهرستانی برای خوشی و غلط اضافه آمده آمده اند تهران، یا دیگر خیلی بخواهند علمی برخورد کنند می گویند احساس تعلقِ خاطر به خاک خودش نداشته هویت بومی اش قوی نبوده. و من هربار این جملات را شنیده ام آنقدر سفت جواب طرف را داده ام که زرد شود ومیخکوب شود و او جواب داده بخدا منظوری نداشتم اصلا اصطلاح است منظورم شما نیستی که!
ولی این اصطلاحات ریشه های عمیقی دارند خیلی عمیق تر از دریاچه چیتگر می باشد…