• امروز : یکشنبه - ۳۰ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 12 - ذو القعدة - 1445
  • برابر با : Sunday - 19 May - 2024
9
احسان جوکار

امروز بعد از مدت ها گریه کردم

  • کد خبر : 2733
  • ۱۴ آذر ۱۴۰۰ - ۲۱:۲۸
امروز بعد از مدت ها گریه کردم
امروز یه دختر اومد تو مغازه، یه سیستم داغون و قدیمی آورد و گفت آقا ببخشید میشه یه جوری دستی به این سیستم خاله م بکشید که خیلی خرجش بالا نره!؟گفتم این که همینجوری اسقاطی هست، باید بذارید ببینم چه مشکلاتی داره. گفت من دوسال هست مهندسی مکانیک میخونم و با گوشی کلاس ها رو شرکت میکنم، امسال دیگه مجبور شدم کامپیوتر داشته باشم برای تکالیف و... ولی پدرم کارگره و خرج خونه رو هم نمیرسونه.
امروز یه دختر اومد تو مغازه، یه سیستم داغون و قدیمی آورد و گفت آقا ببخشید میشه یه جوری دستی به این سیستم خاله م بکشید که خیلی خرجش بالا نره!؟گفتم این که همینجوری اسقاطی هست، باید بذارید ببینم چه مشکلاتی داره.
گفت من دوسال هست مهندسی مکانیک میخونم و با گوشی کلاس ها رو شرکت میکنم، امسال دیگه مجبور شدم کامپیوتر داشته باشم برای تکالیف و… ولی پدرم کارگره و خرج خونه رو هم نمیرسونه.
گفتم باشه من چک میکنم ببینم چیکار میشه کرد، خبرتون میدم
وقتی رفت سیستم رو باز کردم و قطعاتش رو چک کردم، ناخودآگاه به حال نزار سیستم و گفته های دختره گریه ام گرفت، گریه ام گرفت که این دختر باید با چنین وضعی درس بخونه.
سیستمش مادربورد گیگابایت سری GA41 بود، یه دونه رم ۲گیگی داشت و یه حافظه ۲۵۰ گیگ و گرافیک آن‌بورد، بدجوری این هفته به پول نیاز دارم و باید اجاره بدم ولی دلم رضا نشد کار این دختر پیش نره

۲تا رم ۲گیگی داشتم که به مادربوردش میخورد، هارد رو هم با یه هارد دست دوم خودم که ۵۰۰ بود جابجا کردم و یه گرافیک ۲گیگ هم گذاشتم روی مادربوردش، کلی هوا گرفتم تو کیس و قشنگ تمیزش کردم

تمام یو اس بی ها و کابل ها رو هم چک کردم، پاور هم آنالیز کردم که توانش کم نباشه با توجه به تغییرات خلاصه سیستم به نسبت خوبی شد، ۶ گیگ رم، ۵۰۰گیگ حافظه، ۲گیگ گرافیک، کارشو راه مینداخت.
یه ویندوز ۱۰ نسخه ۶۴بیتی هم براش نصب کردم و برنامه هایی مثل آتوکد و متلب و اینا هم ریختم، گفتم یه بنده خدایی نذر داشت که به محصلین کمک کنه، من باهاش هماهنگ کردم و بخشی از هزینه سیستم شما رو داد، مابقی هم هدیه من به نو مهندس جوان کشور، حداقل امورات فعلیتون رو راه میندازه تا بعد هم خدا کریمه
دختره گریه اش گرفت، منم خودمو با گوشیم مشغول کردم که مثلا حواسم نیست، خیلی تشکر کرد و کمکش تا تاکسی ای که باهاش اومده بود کیس رو بردم و گفتم هرموقع مشکلی داشت باهام تماس بگیرید، منم رشته م مکانیک بوده اگر تو درس هم کمک خواستی من هستم.
وقتی رفت بازم گریه م گرفته بود ولی خودمو جمع کردم، خدایا شکرت، خودت به داد من و گرفتاری هام برس.
لینک کوتاه : https://nofeh.ir/?p=2733

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

  1. احسنت برادر