• امروز : دوشنبه - ۲۶ خرداد - ۱۴۰۴
  • برابر با : 20 - ذو الحجة - 1446
  • برابر با : Monday - 16 June - 2025
9

عشق ابدی به مدت دو‌سه روز

  • کد خبر : 12953
  • ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۷
عشق ابدی به مدت دو‌سه روز
این برنامه‌ها، به‌ویژه در غیاب نهادهای آموزش رابطه سالم، به تنها مرجع تصویری برای درک عشق، تعهد و ارتباط میان‌فردی بدل شده‌اند. اما آنچه در قاب برنامه‌هایی چون «عشق ابدی» می‌بینیم، نه آموزش بلکه نمایش اغراق‌شده‌ای از بی‌اعتمادی، رقابت مخرب، خشونت عاطفی و ابژه‌انگاری زنانه است.

عشق ابدی؛ آزمایشی خطرناک در قالب سرگرمی
تحلیل و‌تحقیق: زینب محبوبی
در فضای رسانه‌ای ایران که آموزش رسمی دربارهٔ روابط عاطفی تقریباً غایب است، برنامه‌هایی مانند «عشق ابدی» تبدیل به پدیده‌ای دوگانه شده‌اند: از یک سو آیینه‌ای شکسته از روابط پیچیدهٔ امروزی، و از سوی دیگر ابزاری برای بازتولید آسیب‌های اجتماعی.

این برنامه‌ها، به‌ویژه در غیاب نهادهای آموزش رابطه سالم، به تنها مرجع تصویری برای درک عشق، تعهد و ارتباط میان‌فردی بدل شده‌اند. اما آنچه در قاب برنامه‌هایی چون «عشق ابدی» می‌بینیم، نه آموزش بلکه نمایش اغراق‌شده‌ای از بی‌اعتمادی، رقابت مخرب، خشونت عاطفی و ابژه‌انگاری زنانه است.

پشت‌صحنه‌ای از نمایش‌های نمایشی

بررسی دقیق شرکت‌کنندگان این برنامه نشان می‌دهد که انتخاب آن‌ها تصادفی نیست. بیش از ۸۵ درصد افراد حاضر در سه فصل اخیر، پیشینه‌ای از حاشیه‌سازی در فضای مجازی داشته‌اند. این یعنی انتخاب‌هایی استراتژیک با هدف بالا بردن ضریب درگیری و جذابیت رسانه‌ای؛ نه کشف عشق واقعی. به‌طور مثال، «سارا»، اینفلوئنسر مد با بیش از ۱.۲ میلیون دنبال‌کننده، پیش از حضور در برنامه با رابطه‌ای پرحاشیه با یک فوتبالیست متأهل در صدر اخبار بود.

اما نکتهٔ تلخ‌تر، سناریوهای ساختگی است. در فصل سوم، «محمد» و «نگار» اعتراف کردند که پیش از حضور در برنامه، هشت ماه در رابطه بوده‌اند ولی از آن‌ها خواسته شده بود وانمود کنند تازه‌باهم آشنا شده‌اند. چنین «واقعیت‌سازی»‌هایی، نه‌تنها ماهیت ریالیتی‌شو را زیر سؤال می‌برد، بلکه نوعی فریب مخاطب نیز محسوب می‌شود.

بازتولید مردسالاری و ابژه‌انگاری زنان

به باور «پیر بوردیو»، جامعه‌شناس فرانسوی، رسانه‌ها نقش مهمی در بازتولید ساختارهای سلطه دارند. برنامه‌هایی مانند «عشق ابدی» با تمرکز مکرر بر رقابت میان زنان برای جلب توجه مردان، نظم مردسالار را بازسازی می‌کنند. در یکی از صحنه‌های مشهور فصل چهارم، ترانه به لیلا گفت: «تو فقط می‌خوای با پولش خوشبخت بشی، ولی من واقعاً دوستش دارم». این دیالوگ که بیش از ۵۰۰ هزار بار در اینستاگرام بازنشر شد، تصویری از زن را ارائه می‌دهد که ارزشش را نه در هویت مستقل خود، بلکه در میزان «تعلق» به یک مرد تعریف می‌کند.

در تحلیل محتوایی سه فصل اخیر، مشخص شده که در هر ۱۲ دقیقه، یک درگیری لفظی رخ می‌دهد؛ ۶۷ درصد این درگیری‌ها میان زنان و بر سر جلب توجه مردان است. چنین بازنمایی‌هایی در عمل زنان را به رقیب، و مردان را به «جایزه»‌ بدل می‌کنند. این نگاه ابزاری، یکی از ریشه‌های عمیق بازتولید تبعیض جنسیتی در رسانه است.

تماشاگرانی که رنج دیگران را دنبال می‌کنند

مقاله‌ای از روزنامهٔ Guardian می‌گوید مخاطبان این برنامه‌ها از مشاهدهٔ درگیری و تحقیر دیگران لذت می‌برند؛ پدیده‌ای که «سادیسم اجتماعیِ پنهان» نامیده می‌شود. به گفتهٔ دکتر جیکوب یوهانسن، استاد ارتباطات، «تماشای رنج دیگران به افراد احساس قدرت و برتری موقتی می‌دهد، چون در موقعیت داوری می‌نشینند.»

این تماشای آغشته به قضاوت، بیش از آنکه سرگرمی باشد، شکلی از مصرف خشونت روانی‌ست که تبعات فرهنگی و اخلاقی گسترده‌ای دارد.

روان شرکت‌کنندگان؛ قربانی شهرت یا سیستم؟

برنامهٔ «Love Island» در بریتانیا نمونه‌ای از عواقب دردناک چنین ریالیتی‌شوهایی‌ست: سوفی گرادون، مایک تالاسیس و کارولین فلک – سه نفر از عوامل یا شرکت‌کنندگان – همگی در فاصلهٔ دو سال پس از برنامه، دست به خودکشی زدند.

در مقالهٔ روان‌شناسی‌محور Rolling Stone، ۴۵ درصد از شرکت‌کنندگان ریالیتی‌شوهای مشهور از اضطراب مزمن، و ۳۰ درصد از افسردگی خبر داده‌اند. در ایران نیز اگرچه آمار رسمی وجود ندارد، اما منابع نزدیک به تولید برنامهٔ «عشق ابدی» تأیید کرده‌اند که دست‌کم دو شرکت‌کننده پس از حضور در برنامه تحت درمان‌های روان‌شناختی طولانی‌مدت قرار گرفته‌اند.

تحلیل منتشرشده در Psychology Today هشدار می‌دهد که بسیاری از بینندگان بدون درک نقش کارگردانی‌شدهٔ تولیدکنندگان، شرکت‌کنندگان را مقصر هر رفتار هیجانی می‌دانند؛ در حالی‌که بسیاری از رفتارها «برانگیخته» یا «ویرایش‌شده» هستند.

صدای کارشناسان: آیا این نمایش‌ها مخرب‌اند؟

در مقاله‌ای از The Conversation که نظرات ۵ کارشناس از جمله یک شرکت‌کننده سابق برنامه‌های واقع‌نما را بررسی می‌کند، بر سه نکتهٔ کلیدی تأکید شده:
۱٫ فشار روانی شدید: اکثر شرکت‌کنندگان دچار احساس بی‌ارزشی و نارضایتی از خود می‌شوند، چون شخصیت واقعی‌شان با «نقش» نمایشی فاصله دارد.
۲٫ ویرایش هدفمند برای درام: تدوین‌های ساختگی به ایجاد «قهرمان» و «شرور» کمک می‌کند، حتی اگر چنین دوگانه‌ای در واقعیت وجود نداشته باشد.
۳٫ عدم حمایت روانی: اغلب شرکت‌کنندگان بدون هیچ ابزار حمایتی رها می‌شوند؛ انگار تنها «مصرف رسانه‌ای» اهمیت دارد.

فرصت‌های از دست‌رفته و راهکارهای مسئولانه

در جامعه‌ای که ۹۳ درصد مدارس فاقد واحد درسی دربارهٔ روابط سالم هستند، این برنامه‌ها می‌توانستند بستری برای آگاهی‌سازی باشند. اما در عمل، به تقویت الگوهای ناسالم منجر شده‌اند. برای نمونه، در فصل چهارم، امیرحسین به سارا می‌گوید: «اگر با مرد دیگه‌ای صحبت کنی، رابطه‌مون تمومه» – جمله‌ای آشکار از خشونت عاطفی که بدون هیچ نقد یا تحلیل تخصصی، در قاب تلویزیون پخش می‌شود.

در مقابل، در برنامه‌هایی مانند «Married at First Sight»، حضور فعال مشاوران ازدواج و روان‌شناسان بالینی نه‌تنها از آسیب می‌کاهد، بلکه هر موقعیت را به فرصتی آموزشی بدل می‌کند.

راه نجات: اخلاق رسانه‌ای به جای سود

راه برون‌رفت از چرخهٔ مسموم کنونی، در تغییر رویکرد تولیدکنندگان و ارتقای سواد رسانه‌ای مخاطبان نهفته است. اقدامات پیشنهادی:
• حضور مشاوران روان‌شناس در فرآیند تولید
• ارائهٔ آموزش‌های مهارت ارتباطی به شرکت‌کنندگان
• انتشار شمارهٔ تماس مراکز مشاوره در تیتراژ
• تدوین منشور اخلاقی برای انتخاب و مدیریت شرکت‌کنندگان


سؤال اساسی این است: آیا جامعهٔ ایرانی حاضر است برای چند دقیقه سرگرمی، سلامت روان و اخلاق اجتماعی نسل جوان را فدا کند؟

پاسخ به این سؤال، نه‌تنها آیندهٔ برنامه‌هایی مانند «عشق ابدی»، بلکه مسیر تحول رسانه در ایران را تعیین خواهد کرد

لینک کوتاه : https://nofeh.ir/?p=12953

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

  1. مطلب قشنگی بود.