به گزارش نوفه،غلامعلی خوشرو نماینده اسبق جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در یادداشتی خاطره خود از دیدار با هنری کیسینجر، دیپلمات و وزیر خارجه پیشین آمریکا را بازگو کرد. ( این دیپلمات جنجالی ساعاتی پیش در سن ۱۰۰ سالگی در منزلش در کنتیکت درگذشت.)
یان الیاسون ، قائم مقام دبیرکل سازمان ملل متحد، در ملاقاتی با اینجانب -که در آن زمان نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل بودم -گفت که آقای هنری کیسینجر در حاشیه جلسه ای رسمی به طور خصوصی اظهار تمایل کرد که با شما دیداری داشته باشد. آیا شما موافقید ایشان را ملاقات کنید؟
من بلافاصله پاسخ مثبت دادم و ایشان پس از هماهنگی، برای روز سه شنبه مورخ ۱۵/۲/۱۳۹۴ در دفتر ایشان در خیابان پارک نیویورک ملاقاتی را تنظیم کرد.
«برای من ایران همیشه مهم بود»
در ابتدا این دیدار آقای کیسینجر خطاب به من گفت: « برای من ایران همیشه مهم بوده است. احترام من به ایران بر اساس ایدئولوژی یا نظام سیاسی حاکم بر ایران نبوده و نیست، بلکه ریشه در عمق استراتژیک ایران دارد. ایران حایز اهمیت ژئوپلیتیک و دارای تمدن غنی و فرهنگ انسانی عمیق است. خوب است از ابتدا بین روابط شخصی و مصالح ملی تفکیک ایجاد کنیم. ما با شاه و رژیم گذشته رابطه شخصی ویژه ای نداشتیم (نه اینکه روابط شخصی ما بد باشد) بلکه ایران را به عنوان عامل اصلی ثبات در منطقه میدیدیم. امریکا در آن شرایط تاریخی و سیاسی با ایران منافع مشترک بسیاری داشت. ملاحظات راهبردی امریکا و جغرافیای سیاسی ایران بود که منافع دو کشور را به هم نزدیک میکرد.»
مخالفت کسینجر با برجام
او سپس ادامه داد : «در این شرایط که به توافق هسته ای نزدیک میشویم برای من دو نکته مهم است، اول اینکه تکلیف توافق هستهای چه میشود؟ دوم اینکه جایگاه راهبردی ایران پس از این توافق چگونه خواهد بود؟»
لازم به یادآوری است که ایشان با توافق هسته ای موافق نبود چرا که آن را باعث تقویت راهبردی ایران میدانست که در نتیجه آن نقش منطقه ای ایران بلامنازع و یگانه میشد. شرح گفتگو در این دو مورد را به فرصتی دیگر موکول میکنم.
«نباید می گذاشتیم شاه به نقطه غیرقابل بازگشت برسد»
من فرصت را غنیمت شمرده و موضوع انقلاب اسلامی در ایران را پیش کشیدم و از او پرسیدم: «شما به عنوان یک استراتژیست از چه زمانی متوجه شدید که تحولات انقلابی در ایران آغاز شده و رژیم گذشته دیگر قابل دوام نیست؟»
او در پاسخ به این پرسش من گفت: « من باید اقرار کنم که ما اصلا نفهمیدیم چه تحولاتی در ایران در حال شکل گیری است، اگر ما شاه را درست حمایت میکردیم وضعیت غیر از این میشد و ایران اکنون یکی از کشورهای پیشرفته و مهم آسیا بود. »
گفتم : از شاه حمایت بیشتر میکردید؟! یعنی تعداد بیشتری از مردم را میکشتید؟
گفت: نه منظورم این است که نباید اجازه میدادیم که رژیم شاه به نقطه برگشت ناپذیری برسد.
پرسیدم چه زمانی متوجه شدید که رژیم شاه به نقطه بازگشت ناپذیر رسیده است؟
با حسرت و تاثیر سر خود را تکان داد و گفت : «بسیار دیر. من باید یک اقرار دیگر هم بکنم، من اصلا شناختی از آیت الله خمینی (ره) تا زمانی که یک باره در فضای رسانهای جهان مطرح شد، نداشتم. ما اصلا تصور نمیکردیم که خطری از جانب جریانهای اسلامی و به ویژه «روحانیون» بر ضد شاه وجود دارد. من هیچ گزارش اطلاعاتی و امنیتی مهمی در مورد آیت الله خمینی دریافت نکرده بودم. البته من در چند سال منتهی به انقلاب دیگر وزیر امور خارجه نبودم ولی گزارش های مهم و راهبردی را مرتبا دریافت میکردم.»
«مخالفت ما با شوروی به نفع استقلال ایران بود»
کسینجر به شوخی و تاسف گفت: « سال ۱۹۷۷ چیس بانک (Chase Bank) از من پرسید برای سرمایه گذاری در خاورمیانه کجا مناسب است، من گفتم، ایران امنترین و با ثبات ترین منطقه خاورمیانه است. در اثر این مشورت غلط، من باعث خسارت به این بانک شدم.»
من در پاسخ به او گفتم: امریکا در آن سالها فقط نگران نفوذ شوروی و نیروهای چپ در ایران بود و همین باعث شد تبلیغات شاه را – که میگفت هیچ کس به غیر از کمونیستها با او مخالف نیست – باور کند، وی حتی منکر وجود نیروهای مذهبی در زندان بود در حالی که هزاران دانشجو و روحانی مسلمان در این سالها در زندان و تبعید بودند.
کسینجر در پاسخ گفت: « مخالفت ما با شوروی به نفع استقلال ایران و نیز در راستای منافع آمریکا بود، یعنی ما هر دو از آن بهره میبردیم. برای آن کار که شما باید قدردان ما باشید.»
گفتم: «مشکل شما این بود که درک درستی از جامعه ایران نداشتید و شاه هم با سیاستهای ضد دینی خود عامل وابسته به آمریکا تلقی میشد. شما فقط با دربار ، ارتش ، نفت و پروژههای بزرگ در تماس بودید، از مردم خبر نداشتید. متاسفانه این روند بی خبری پس از انقلاب با سوءظن و تهدید و خشونت هم همراه شد.»
او گفت : من سیاستی دارم که میگویم «هر وقت در شرایطی قرار داری که نمیدانی چه میکنی، دوستت را حمایت کن». البته بهتر است بدانی چه میکنی ولی اگر نمیدانی چه خبر است بهتر است دوستت را حمایت کنی.»
او از من پرسید: « شما در آن سالها مشخصا چه میکردی و کجا بودی؟ »
پاسخ دادم : در ان زمان من یکی از دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران بودم که مشخصا به سست کردن پایههای رژیم مشغول بودم.
نگرانی کیسینجر از عدم تعهد ایران به برجام
هنری کیسینجر دلیل ضمنی دیگری برای مخالفت با توافق هسته ای داشت و میگفت ایران دارای فرهنگی دیرپاست که آزمونهای سخت تاریخی را پشت سر گذاشته و بنابراین امریکا را که کشوری نوظهور و کم تجربه است در عمل دور خواهد زد.
من پاسخ این بخش از سخنان وی را چند هفته بعد در جلسه تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت دادم. سخنرانی به دقت تدوین شده ای برای این جلسه تاریخی در تهران تهیه شد و برای ارائه ارسال شد. من به عنوان نماینده دائم یک بند در پایان این متن اضافه کردم و پس از تایید تهران آن را خواندم.
در آن بند گفتم : «برخی نخبگان و تحلیلگران تردید دارند که آیا ایران در عمل به اجرای برجام به تعهدات خود پایبند خواهد بود یا خیر. گفتم اینکه ایران در طول تاریخ دیرپا و پر فراز و نشیب خود از آزمونهای سخت و دردناک سربلند بیرون آمده و در برابر طوفانهای سهمناک خم شده ولی فرو نپاشیده نه به دلیل فریبکاری و پیمان شکنی است بلکه به دلیل درست کرداری و خردورزی و وفای به عهد است. سپس با اشاره به نماینده دائم امریکا گفتم در این جلسه مهم از تک تک اعضای دائم شورای امنیت میخواهم که آنها هم به پیمان خود استوار باشند و در عمل از این دیپلماسی موفق پاسداری کنند.»
متاسفانه چندی نگذشت که دولت میزبان که خود مدعی بزرگ دیپلماسی است به صورت یکجانبه و غیر قانونی پیمان شکنی کرد و از تعهد به تهدید روی آورد.