میلاد گودرزی در پیام ویدویی از تائید حبس خود خبر داد.
به گزارش خبرنگار ما، آقای گودرزی سال ۱۳۹۷ گزارشی اطراف نهاد ریاست جمهوری تهیه کرد که در این گزارش مالکان ساختمان با سند و مدرک اعلام می کردند که برادر رئیس جمهور وقت قصد تصرف منزل آنها را دارد! بنا به دلایلی چند بار ملک آنها پلمب شده بود…
میلاد گودرزی پس از این اینکه گزارش را منتشر کرد رئیس جمهور وقت از وی شکایت کرد و به جرم تهیه گزارش در منطقه ممنوعه به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد اما امسال رئیس جمهور اعلام کرد دولت از شکایت های انجام شده در دولت قبلی، اعلام رضایت می نمائید، اما آنچه مشخص است دادگاه تجدید نظر، رضایت دولت را قبول نکرده و شش ماه حبس تعزیری را به یکسال تعلیقی تبدیل کرده است!
در سال ۱۳۹۷ پس از صدور رای دادگاه بدوی میلاد گودرزی در صفحه شخصی خود این چنین نوشت:
ماجرای خونهی کنار کاخ سعدآباد رو نمیدونم یادتون هست یا نه. منزل مسکونی که نهاد ریاستجمهوری و حسین فریدون اصرار به تملک اون داشتن و با مقاومت مالک، کار به پلمپ درب منزل و راه ندادن اهالی به محل زندگیشون کشیده شد!
?تابستون۹۷ دوربین ورداشتیم و رفتیم داخل این منزل و با مالکش مصاحبه کردیم. ماجرا رو روایت کرد. از دستور شخص حسین فریدون برای ایجاد ممنوعیت تردد برای خانواده تا بازدید پسر رئیسجمهور از منزل! بعدها و در دعواهای حقوقی مالک و نهاد، طرف اول پیروز شد و خونهش رو حفظ کرد اما حالا بنده به سبب این ماجرا و با شکایت نهاد ریاستجمهوری و به حکم شعبه ۱۰۵۹ دادگاه کیفری۲، بشکل عجیبی به جرم «فیلمبرداری از اماکن ممنوعه» به تحمل ۶ماه حبس محکوم شدم! بدون صدور کیفرخواست و تفهیم اتهام قبلی!
?عجیبی ماجرا هم از این قرار بود که بعد از شکایت نهاد ریاستجمهوری در دادسرای فرهنگ و رسانه، شعبه۴ این دادسرا اتهام رو وارد نمیدونه و بدون اینکه حتی من رو احضار کنه، قرار منع تعقیب صادر میکنه و پرونده رو میبنده. شاکی اعتراض میکنه و پرونده به شعبه۱۰۵۹ دادگاه کیفری۲ میره. قاضی این شعبه به قرار صادره از دادسرا معترض میشه و درخواست تحقیق بیشتر میکنه. بازپرس شعبه۴ دادسرای رسانه من رو احضار میکنه و میگه ماجرا اینه. از نظر من اتهام وارد نیست ولی قاضی گفته بپرسم که سازنده و فیلمبردار اون ویدئو کی بوده! گفتم خب سازنده که منم و فیلمبردار هم یکی از اعضای تیممون بوده ولی شما فرض کنید که من بودم. مسئولیتش با منه. همین رو نوشتم و رفتم!
?دیگه خبری نشد و مثل دهها مورد مشابهی که بخاطر پرت بودن شکایت به همین منوال پرونده بسته میشه، فکر کردیم که اینم تمومشدهست. تا حدود یکسال بعد که یه احضاریه مستقیماً از خود شعبه۱۰۵۹ دادگاه اومد و وقت رسیدگی تعیین کرد. با ذکر اتهام «نشر اکاذیب» و بدون هیچگونه توضیح و پیوستی. گویا بعد از رفت و برگشتهای مختلف با دادسرا، نهایتاً خود قاضی با اصراری عجیب، قرار جلب به دادرسی صادر کرده بود.
?من که نه کیفرخواستی داشتم و نه میدونستم که اتهامم چیه قبل از روز دادگاه رفتم پیش قاضی. طبق ماده ۳۱۳ آیین دادرسی کیفری درخواست دادم پروندهم به شعبهی دیگهای که پیشتر در اون پروندهی دیگهای داشتم ارجاع بشه. قاضی بعد از امتناع اولیه، از اون یکی شعبه استعلام کرد و اونا هم تایید کردن ولی نهایتاً با ارجاع پرونده مخالفت کرد …