
تحقیق و تحلیل: زینب محبوبی
قصاص و تحول مفهوم انتقامجویی در صدر اسلام
در جامعه عرب پیش از اسلام،
انتقامگیری یک اصل حیاتی در روابط بین قبایل بود. این نظام مبتنی بر چند ویژگی کلیدی عمل میکرد:
– عدم تناسب جرم و مجازات: برای کشته شدن یک فرد، ممکن بود دهها نفر از قبیله مقابل کشته شوند. برخی قبایل حتی برای کشته شدن یک زن یا برده، مردان آزاد را به قتل میرساندند، زیرا ارزش جان زن و برده را کمتر میدانستند .
– مسئولیت جمعی: کل قبیله مسئول جرم فردی تلقی میشد و انتقام از هر عضو قبیله جایز بود. این امر منجر به جنگهای طولانیمدت بین قبایل میشد .
– تأکید بر قدرت به جای عدالت: قبایل قدرتمندتر میتوانستند انتقامهای سنگینتری بگیرند، در حالی که قبایل ضعیفتر اغلب مجبور به پذیرش ظلم میشدند .
قرآن با نزول آیه ۱۷۸ سوره بقره، نظام جدیدی را پایهگذاری کرد:
– اصل فردی کردن مسئولیت: تنها قاتل باید قصاص شود، نه خانواده یا قبیله او. این تحول بزرگی در عدالت کیفری بود .
– برابری در مجازات: زن در برابر زن، برده در برابر برده، و آزاد در برابر آزاد. این آیه صراحتاً هرگونه تبعیض در قصاص را رد میکرد .
– تأکید بر عفو و دیه: قرآن در همان آیه به خانواده مقتول توصیه میکند در صورت تمایل، قاتل را عفو کنند یا دیه بگیرند: «فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ» (هر کس از سوی برادرش مورد عفو قرار گیرد، باید به شیوهای پسندیده دیه را بپردازد) .
اما مع الأسف با وجود صراحت قرآن بر برابری، برخی فقهای متأخر تحت تأثیر فرهنگ جاهلی، احکامی مانند نصف بودن دیه زن را وضع کردند. این تفسیرها با چالشهای جدی مواجه است.
بررسی تاریخی مواجهه ی فقها با مسئله ی دیه نشان می دهد افرادی مانند نصر حامد ابوزید استدلال میکند که احکام قرآن باید در بستر تاریخی خود فهمیده شوند. هدف آیه قصاص، محدود کردن خشونتهای قبیلهای بود، نه تثبیت تبعیض جنسیتی فلذا این متفکر مصری، از نظریهپردازان برجسته تفسیری است که تأکید میکند قرآن باید در بستر تاریخی، فرهنگی و اجتماعی زمان نزولش تفسیر شود. او معتقد است بسیاری از احکام از جمله قصاص و دیه واکنشی به نظام قبیلهای و خشونتهای آن دوران بودهاند و امروزه باید با شرایط جدید بازنگری شوند. ابوزید در کتاب «نقد عقل دینی» به این موضوع پرداخته است و میگوید فهم دقیق احکام نیازمند شناخت عمیق از شرایط اجتماعی صدر اسلام است.
همچنین محمد شحرور، متفکر سوری، نیز بر اهمیت بازنگری تاریخی و تطبیق احکام با شرایط زمان تأکید دارد. او در کتاب «تفسیر موافق للواقع» میگوید احکام قرآن از جمله قصاص و دیه باید در چارچوب اهداف کلی شریعت مثل عدالت و رحمت تفسیر شوند و با شرایط معاصر سازگار گردند.
برخی فقهای معاصر از جمله آیتالله نوبهار نشان میدهد که هیچ روایت معتبری از پیامبر یا ائمه درباره نصف بودن دیه زن وجود ندارد. این حکم متأثر از عرف جاهلی است .آیتالله نوبهار، در کتاب «دیه در فقه و قانون» معتقد است که تفاضل دیه زن و مرد مبتنی بر برداشتهای سنتی و زمان صدر اسلام است و با روح عدالت اسلامی ناسازگار است. او بر مساوات دیه تأکید دارد و از رویکردهای سنتی انتقاد میکند.
آیتالله محمد صادقی تهرانی، فقیه و مفسر معاصر ایرانی، معتقد است آیه قصاص بر برابری کامل در مجازات دلالت دارد و پرداخت تفاوت دیه زن و مرد برای اجرای قصاص لازم نیست. او با استناد به آیه ۱۷۸ بقره، میگوید اگر مردی زنی را به قتل برساند، قصاص او جایز است و نباید تفاوت دیه مانع قصاص شود. این دیدگاه از دیدگاههای سنتی و فقهی متفاوتی است که اخیراً مطرح شده و مورد بحث قرار گرفته است.
قتل شلیر رسولی توسط همسرش در سال ۱۴۰۱، نقض فاحش عدالت قرآنی را نشان داد:
خانواده شلیر برای اجرای قصاص، میبایست نصف دیه مرد را میپرداختند. این شرط در بسیاری از پروندهها مانع قصاص میشود .
اعتراضات گسترده باعث شد این پرونده خارج از نوبت رسیدگی شود و قاتل در نهایت اعدام شد. اما بسیاری از خانوادههای بیبضاعت چنین امکانی ندارند .
پروندههایی مانند مونا در تبریز و قتلهای ناموسی در زاهدان نشان میدهند این مشکل سیستماتیک است .
نمونه دیگری مربوط به پروندهای در تهران است که در آن قاتل زنی را به قتل رساند و به خاطر عدم پرداخت تفاوت دیه، خانواده مقتول ناچار به مصالحه شدند و قصاص انجام نشد. این موارد نشان میدهد که در عمل، تفاضل دیه زن و مرد بهنوعی باعث نابرابری در مجازاتها و اجرای عدالت شده است.
برای اصلاح این وضعیت، چند راهکار اساسی وجود دارد:
بازنگری در تفاسیر فقهی: فقهایی مانند صادقی تهرانی معتقدند آیه قصاص دلالت بر برابری دارد و نیازی به پرداخت تفاضل دیه نیست .
اصلاح قوانین: برخی نمایندگان مجلس طرحهایی برای حذف شرط تفاضل دیه ارائه دادهاند، اما با مقاومت محافظهکاران مواجه شدهاند .
قرآن در صدر اسلام با معرفی قصاص، گامی بزرگ به سوی عدالت برداشت. اما امروز، قوانین موجود نه تنها از این عدالت فاصله گرفتهاند، بلکه به ابزاری برای تبعیض تبدیل شدهاند. پرونده شلیر رسولی و نظرات فقهای نوگرا نشان میدهد که زمان بازگشت به روح عدالتمحور قرآن فرا رسیده است. همانطور که قرآن چرخه خشونت قبیلهای را شکست، امروز نیز باید چرخه تبعیض جنسیتی در قوانین شکسته شود.
دیدگاههای نواندیشانهای مانند صادقی تهرانی، ابوزید و شحرور، این پرسش بنیادین را پیش میکشند که آیا میتوان در قرن بیستویکم، با وجود مفاهیم نوین حقوق بشر، بر تفسیری ایستاد که عدالت را در گرو ثروت یا جنسیت ولیدم بداند؟ آیا وقتی تنها راه اجرای عدالت برای زنی مقتول، پرداخت مبلغی گزاف توسط خانوادهاش باشد، میتوان گفت عدالت برقرار شده است؟
نکتهای که نباید فراموش شود آن است که حتی در میان فقهای سنتی نیز برخی به اجتهادات متفاوتی رسیدهاند. برای مثال، آیتالله نوبهار در کتاب خود «مبانی فقهی برابری دیه زن و مرد» به بررسی دقیق ادلهی روایی و فقهی میپردازد و نتیجه میگیرد که تفاوت دیه نه مستند قرآنی دارد و نه از نظر اصول فقهی قابل دفاع است. به نظر او، سنتهای قبیلهای عصر جاهلیت باعث شکلگیری این تفاوت شدهاند و اکنون زمان اصلاح آن فرارسیده است.
بهنظر میرسد که پذیرش برابری در دیه، نه تنها گامی در جهت عدالت، بلکه ضرورتی برای سازگاری فقه اسلامی با ارزشهای انسانی و اجتماعی معاصر است. قوانینی که در شرایط نابرابر قبیلهای نازل شدند، اگر بدون بازخوانی و تحول، بهصورت ایستا اجرا شوند، ممکن است عدالت را فدای سنت کنند.
