به گزارش نوفه ، سلمان کدیور در سالروز زادروز کوروش نوشت:
سال پیش یکی از مسئولینی که مدیریت روز هفت آبان (روز موسوم به کوروش) درگیرش ساخته بود با بنده مشورت کرد که برای این روز چه باید بکنیم؟ آیا می شود کاری کرد که مردم به سمت پاسارگاد هجوم نیاورند چرا که کار از سیاحت گذشته و آنجا شعار تند علیه امنیت ملی می دهند و …
به او گفتم پاسخ سوالت بستگی به این دارد که آیا فهم درستی از رشد باستان گرایی دارید یا خیر؟ آیا می دانید علت هجوم مردم از اقص نقاط کشور به مقبره ای که در انتسابش به کورش تشکشک هم هست، برای چیست؟
اگر به خوبی بیندیشید و با مردمانی که این رفتار را چند سالی است پیشه کرده اند صحبت کرده باشید به خوبی در می یابید که غالب اینها اصلا نمی دانند کورش پادشاه هخامنشی بوده یا ساسانی یا حتی قجری. آنها از سطحی ترین اطلاعات در باب ایران باستان تهی هستند و جز نام و چند جمله جعلی از کورش چیزی نمی دانند. پس این رفتار متکی به فهم یا معرفت تاریخی نیست بلکه علل دیگری دارد.
به نظر من مردم می خواهند با این رفتار به حاکمیت پیام بدهند. وگرنه خیلی دور نیست سال هایی که مردم همین منطقه پاسارگاد و دیگر نقاط کشور، که در اعتراض به برگزاری جشن های دوهزار و پانصد ساله توسط پهلوی، علیه رژیم سابق شعار می دادند و باستان گرایی آنها را محکوم می کردند. اینکه حالا رفتاری عکس پیشه کرده اند، به هیچ وجه یک تغییر تبلیغاتی یا هیجانی نیست. به نظر من باید در سطح جامعه شناسی حتی جامعه شناسی سیاسی به علل رشد این پدیده پرداخت و صاحب نظران باید پیرامون آن بحث جدی کنند. وگرنه رفتارهای امنیتی و خطایی که هر ساله انجام می شود، مثل مسدود کردن جاده ها، امنیتی کردن منطقه و… تنها و تنها به این آتش بنزین خواهد ریخت و این همان چیزی است که بلندگوهای خارج از کشور هم می خواهند اتفاق بیفتند.
یک وجه پر رنگ ماجرا این است که مردم با این کار می خواهند اعتراضشان را به وضعیت موجود نشان دهند، امّا چون ده ها است که راه های اعتراض مشروع، قانونی و عرفی مسدود شده، اینها در قالب روز کورش آن پتانسیل تجمیع یافته را می خواهند خالی کنند و خب با رفتار امنیتی و چکشی اوضاع فقط بدتر می شود و لاغیر.
بنظرم این پژواک رفتاری در سیاست کلی کشور است که حالا این طور به سوی خودش بازگشته. شما ببینید بنا بر این سیاست اشتباه، هر تجمعی حتی تماشای دربی فوتبال، شب چهارشنبه سوری، شادی پس از باخت! یا برد یا … تبدیل به یک تهدید امنیتی شده که به مرور رو به تزاید می رود. اگر فرصت اعتراض مشروع به مردم داده می شد تا قانونی کف خیابان بیایند و مخالفتشان را ابراز کنند، اصلا با چنین پدیده غیر متعارفی روبرو نبودیم.
دومین ریشه رفتاری این پدیده در باستان ستیزی است که متاسفانه به نام اسلام، چهل سال است در فضای فرهنگی کشور رواج دارد. چه آن روحانی متنفذی که همواره تاریخ باستان ایران را دوره تاریک و جهل خوانده و درصدد حذف آن برمی آید، چه آن برادر نظامی که شهدا را در مقابل رستم و اسفندیار قرار می دهد و می گوید وقتی همت و باکری داریم چه نیازی است به اسفندیار و سهراب و …!.
متولیان فرهنگی حتی امنیتی کشور درک این را نکرده اند که هیچ ملتی را نمی توان از تاریخ و ریشه اش جدا ساخت. حتی اگر آن تاریخ سیاه باشد. حمله به شخصیت های باستانی یک ملت، حمله به هویت آن ملت است. اگر بخواهیم از پنجره هنجار شناسی امنیت ملی به مسئله نگاه کنیم حق این است که با کسانی که چنین رفتاری یا سخنانی را ابراز می کنند، به عنوان تهدید امنیت ملی مورد پیگرد قرار بگیرند چرا که موجبات خشم ملی را فراهم می آورند. شما نگاه رهبری به ایران باستان را با همین حضرات مدعی مقایسه کنید.
متاسفانه امروز برخلاف مشی شهید مطهری که با نگارش کتاب خدمات “متقابل ایران و اسلام”، در مقام آشتی و اتحاد ایران و اسلام برمی آید، جریانی قوی و تریبون دارد در حال تبلیغ تضاد ایران و اسلام هستند و همواره بر این طبل کوفته اند
به آن دوست مسئول گفتم اگر قصد پرداختن ریشه ای به ماجرا را دارید به این امور بیندیشید و سعی کنید در برخی سیاست ها تجدید نظر کنید، امّا اگر قصد کار سخت ندارید و فقط می خواهید مردم نیایند زیارت چند تخته سنگ و امسال را تا سال بعد هر طور شده سپری کنید، اصلا مانع مردم نشوید. محوطه را پرچم بزنید، تبلیغات کنید و خودتان با دعوت از یک روحانی منبری حکومتی مراسم را برگزار کنید. خودتان بشوید متولی روز کورش. می بینید که هیچکس نمی آید و تجمعی هم رخ نمی دهد!