
به گزارش نوفه؛ حجت الاسلام لواسانی در یاداشتی نوشت:
جامعه و مردم برای برقراری عدالت دو وظیفه دارند: یکی وظیفۀ پیشینی و دیگری وظیفه و تکلیف پسینی.
جامعه باید بهگونهای باشد که پیش از آنها ناعدالتی رخ دهد و ستمی واقعی شود یا جرم و فساد وقوع پیدا کند، چنان فرهنگ عمومی آن نسبت به عدالت اجتماعی حساس باشد، که همۀ این امور به عنوان ناهنجاری اجتماعی تلقی شود و آحاد جامعه نسبت به آن حساس باشند. این همان جنبۀ پیشگیرانه است که جامعه مراقب و محافظ از عدالت و کیان خود است.
اما آنگاه که جرمی و فسادی و ستمی اتفاق افتاد، باز جامعه به عنوان عاقله میتواند وارد عمل شود، و در کنار مراجع رسمی نسبت به آن موضع بگیرد و به دستگاههای امنیتی و انتظامی و قضائی کمک کند که با فساد و بزه پیشآمده مقابله کنند و عدالت را برقرار نمایند. البته در این مرحله، وظیفۀ اضلی معطوف دولت و دستگاههای رسمی است تا مردم. به تعبیر دیگر مردم در مرحلۀ پیشینی نقش اصلی را بر عهده دارند که عدالت را در جامعه نهادینه کنند و با ایفای نقش مسئولیت اجتماعی و با مشارکت همگانی نه تنها اجازۀ بیعدالتی و فساد ندهند، بلکه فرهنگ عمومی جامعه چنان با عدالت عجیبن باشد که هرگونه بیعدالتی به مثابۀ ناهنجار پس زده شود. اما اگر فساد و ستمی رخ داد، مسئولیت اصلی را دولت و دستگاههای مربوطه بر عهده دارند که از عدالت پاسداری کنند و با فساد و بزه مقابه کنند. و مردم نقش حمایتگرانه و مطالبهگرانه دارند.
«عاقله» اصطلاح فقهی است که به بستگان ذکور نسبی پدر و مادری یا پدری اطلاق میشود که از متوفی ارث میبرند و در صورت وجوب دیه بر او، عهدهدار پرداخت دیۀ وی میشوند. در آخر این سلسله گروه امام قرار دارد. [تحریر الوسیلۀ، ص: ٩٧١] در حقیقت در عاقله نوعی مسئولیت و حق دیده شده است. آیا میشود این عنوان را به کل جامعه سرایت داد؟ این بحث فقهی مستقل میخواهد.
